۳ زن سامورایی که در تاریخ ژاپن ماندگار شدند
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۳۱۰۹۹
زنان در هفت قرن حکومت ساموراییها بر ژاپن، نقش پررنگی در ایجاد و حمایت از این دولت جنگجو داشتند. گذشته از یک دوره کوتاه در قرن چهاردهم، امپراتور فقط یک چهره بود در حالی که قدرت واقعی در دستان شوگون (Shogun) رهبر نظامی کشور بود. تحت سلطهی نخستین شوگون، یوریتومو میناموتو در قرن دوازدهم، زنان نقش پاسبان محلی داشتند و به تعهدات نظامی خود از ارائهی سرباز گرفته تا دفاع شخصی از املاک، عمل میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرادید، دختران و پسران عموماً زمان حاکمیت خانواده میناموتو (به نام فرمانروایی کاماکورا) از حق ارث مساوی برخوردار بودند. مایک وِرت، دانشیار تاریخ آسیای شرقی در دانشگاه مارکت، در کتاب «سامورایی: تاریخ مختصر» مینویسد: «بدون زنان، فرانروایی کاماکورا به وجود نمیآمد.»
اهمیت زنان سامورایی پس از فرمانروایی کاماکورا کاهش یافت و نقش آنها عمدتاً به مانورهای سیاسی از طریق ازدواج تغییر یافت. با این حال، محاصرهها در جنگهای داخلی دوره سنگوکو (قرن ۱۵ تا ۱۷) رایج بود و این مسئولیت بانوی قلعه بود که در غیاب شوهرش بر دفاع از آن نظارت کند. بانو و همراهانش آموزش دیده بودند از خنجر برای دفاع از خود استفاده کنند و اگر همه چیز از دست رفت، به هر قیمتی آبروی خود را حفظ کنند.
آموزش هنرهای رزمی برای زنان سامورایی تا حد زیادی به خانواده فرد بستگی داشت. برای برخی، آموزش یک نقش معنوی به عنوان آمادگی برای زندگی زناشویی و مادری داشت. برای برخی دیگر، مانند زنان سامورایی آیزو، آموزش نظامی بسیار جدی بود. دایانا ای. رایت در کتاب «جنگجویان زن و بازسازی میجی ژاپن: مورد آیزو» نوشته است: «زنان جنگجوی آیزو تمرینات رزمی کامل میکردند به ویژه در مورد استفاده از نیزه.
این باور در آنها که در شیوه قلم و شمشیر به یک اندازه مهارت داشتند، تلقین شده بود که وظیفه آنها نخست، محافظت از قلمرو و ارباب و سپس خانوادههایشان است.» در ادامه، داستان سه زن افسانهای سامورایی را میخوانید: دو نفر از آنها قهرمانیشان را در آغاز عصر سامورایی و یکی در پایان عصر سامورایی ثابت کرد.
توموئه گُوزِن: گرهگشایی اسطوره از تاریختوموئه شاید مشهورترین زن جنگجوی ژاپن باشد، اما جزئیات خاصی از زندگی او روشن نیست. در طول جنگ گنپی، اعتقاد بر اینست که او نقش برجستهای در پیروزیهای یوشیناکا میناموتو، فرمانده جنگ سامورایی بر قبیله تایرا داشت.
از آنجا که نام او در «آزوما کاگامی» (منبع اصلی جنگ گنپی) ذکر نشده، نسبت به وجودش، شک منطقی ایجاد شده است. همانطور که استیون تی. براون میگوید: «زندگینامه توموئه چنان آغشته به افسانهها شده که نمیتوان گفت کجا واقعیت تاریخی پایان مییابد و ساختار ادبی آغاز میشود».
با این حال، منابع به طور گسترده در مورد نکات کلیدی کارنامه نظامی او توافق نظر دارند. او سال ۱۱۸۱ زمانی که هر دو جنگجو در ۲۰ سالگی تا اوایل ۳۰ سالگی خود بودند، وارد خدمت یوشیناکا میناموتو (یا کیسو) شد.
به نقل از «داستان ظهور و سقوط خاندانهای میناموتو و تایرا»، نسخه توسعهیافته «داستان هایکه» اصلی، او در نخستین نبرد خود هفت سر را برید و به یکی از زیردستان اصلی کیسو تبدیل شد و هزار نفر از سوارکاران او را در پیروزی بر تایرا در تونامیاما در سال ۱۱۸۳ رهبری کرد.
دوران طلایی نظامی او سال ۱۱۸۴ در آوازو به پایان رسید، نه در برابر تایرا بلکه در برابر شاخه دیگری از قبیله میناموتو. پس از اینکه کیسو پایتخت را گرفت و کاخ را به آتش کشید، پسر عمویش یوریتومو نزدیک شهر اوتسو علیه او وارد عمل شد.
کیسو بر خلاف انتظار، دوشادوش توموئه، تا پایان با سربازان پسر عمویش جنگید. بر اساس گزارشهای موجود در «داستان هایکه»، وقتی پیروان کیسو به تعداد انگشتشماری کاهش یافتند، کیسو از توموئه خواست فرار کند. توموئه قبل از اینکه زره خود را برای همیشه کنار بگذارد، به پیروزی بزرگ دیگری دست یافت.
گفته میشود که او با چالش یک سامورایی ماهر به نام موروشیگه اوندا روبرو شد، او را از اسب فرو افکند و با یک ضربه تمیز سرش را برید.
پس از پیروزی یوریتومو، او نخستین شوگونات (فرمانروایی) را در کاماکورا تأسیس کرد و عصر سامورایی را پایهگذاری کرد. به نقل از یک منبع، توموئه پس از شکست نیروهای اربابش، تا۹۰ سالگی عمر کرد.
هانگاکو گوزن: زیبا و وحشیهانگاکو پس از جنگ گنپی همچنان به قبیله شکستخورده تایرا وفادار بود و در یک کودتای نافرجام علیه میناموتو در سال ۱۲۰۱ شرکت کرد. توطئهگران شکستخورده با دانستن اینکه شوگون، ارتشی را برای دستگیری آنها میفرستد به سمت دژ این قبیله در شمال گریختند. برادرزادهی هانگاکو خارج از قلعه خانوادگی، سربازان را در توریساکا جمع کرد، در حالی که هانگاکو دفاع از قلعه را سازماندهی کرد.
نیروهای برادرزاده او تارومار شدند و هانگاکو را رها کردند تا ارتش شوگان را به تنهایی مهار کند. توریساکا یک سازه چوبی نسبتاً ساده بود که برای پادگان کوچک خود پوشش محافظتی محدودی فراهم میکرد.
با این حال، گوزن و پیروانش با روحیه به دفاع برخاستند و جلوی حملات را به مدت سه ماه گرفتند. او که یک تیرانداز بسیار ماهر بود، ظاهراً در جریان محاصره ۱۰۰ تیر شلیک کرد و هر صد تیر به هدف برخورد کرد.
سرانجام وقتی هانگاکو از ناحیه ران مجروح شد، قلعه سقوط کرد و او دستگیر و به عنوان زندانی به پایتخت کاماکورا بازگردانده شد. کوچیرو هامادا، مورخ و نویسنده ژاپنی میگوید ورود او سر و صدای زیادی به پا کرد. یکی از نزدیکترین نگهبانان شوگون میخواست با او ازدواج کند، چون معتقد بود چنین جنگجوی شجاعی، وارثان شایستهای به وجود میآورد.
ظاهراً شوگان در پاسخ به این درخواست گفته است: «چه کسی میتواند چنین زنی را دوست داشته باشد که در ظاهر زیبا، اما در ذات وحشی است؟»
این درخواست پذیرفته شد، اما اطلاعات کمی در مورد سالهای بعد وجود دارد. اعتقاد بر اینست که او باقی روزهای عمرش را در کای، یک منطقه کوهستانی در غرب توکیو گذرانده است.
ناکانو تاکهکو: یکی از آخرین ساموراییهای زنداستان ناکانو یکی از آخرین داستانهای عصر سامورایی است. پس از سرنگونی شوگون توسط حامیان امپراتور، آیزو و سایر حوزههای طرفدار شوگون در شمال به مقاومت ادامه دادند.
مردم آیزو که هم تعداد و هم سلاحهایشان بیشتر بود، یک نیروی شبهنظامی سرهمبندیشده را برای مقاومت در برابر هجوم نیروهای امپراتوری در سال ۱۸۶۸ دور هم جمع کردند. اگرچه تعداد محدودی از آنها سلاحهای مدرن وارداتی از غرب داشتند، بیشتر آنها مجبور بودند به سلاحهای ابتداییتر از نیزه گرفته تا تفنگ فتیلهای قدیمی بسنده کنند. حملات اولیه با تلفات سنگین پس زده شدند، اما نیروهای امپراتور نتوانستند مدت طولانی مقاومت کنند.
برخی از زنان برای اجتناب از اسیر شدن یا تبدیل شدن به باری برای دژ اصلی تصمیم گرفتند خودکشی کنند. فقط تعداد انگشتشماری مبارزه را انتخاب کردند.
ناکانو که فقط ۲۲ سال داشت، به دلیل مهارتش در ناگیناتا (شمشیر دستهدار) که از کودکی در هنرهای رزمی آن را آموزش دیده بود، شهرت داشت. او به عنوان معاون آموزشی یک مدرسه آموزشی خدمت میکرد.
او به همراه تقریباً تعداد فراوانی از زنان جنگجو، گروهی را تشکیل داد که پس از مرگش «جوشیتای» یا «ارتش زنان» نامیده شد.
آنها به زره و سلاحهای دوران گذشته مجهز بودند. جوشیتایها با موهای کوتاه، از دور از مردان رزمنده قابلتشخیص نبودند. در پل یاناگای، شوک اولیه ظاهر شدن آنها به آنها فرصت داد فاصلهشان را نزدیک کنند و مدت کوتاهی بر نیروهای امپراتوری تسلط پیدا کنند.
ناکانو پنج سرباز دشمن را به قتل رساند و سپس در حالی که به شدت مجروح شده بود توسط خواهر ۱۶ سالهاش ماساکو از درگیری بیرون کشیده شد. او به ماساکو التماس کرد سرش را ببرد تا آن را به عنوان جایزه نبرند. ماساکوی خسته به کمک یک سرباز، این وظیفه تلخ را انجام داد و سر او را برای تدفین شایسته به معبد نزدیکی برد.
داستان ناکانو پایان یک دوره را رقم زد. آخرین بقایای مقاومت در برابر رژیم جدید، چند ماه بعد در هوکایدو از بین رفت. بازسازی میجی اصلاحات عمدهای به همراه داشت که شامل لغو طبقه سامورایی میشد. برای برخی زنان، مبارزه جدید برای کسب جایگاه در طبقه جدید، تازه آغاز شده بود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۳۱۰۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نام ماندگار معمارباشیها بر آستان زرافشان جانان
تلألو هنر است و جلوهگری خلاقیت. زیباییها در اینجا، قاب شده و رفته روی دیوار و ایوان و گنبد و گلدسته. هر آنچه چشم میبیند، میپسندد. این نتیجه سالها همجواری عشق و هنر است که از حرم مطهر حضرت علیبنموسیالرضا(ع) یک اثر برتر معماری خلق کرده است.
از مسجد گوهرشاد گرفته تا ایوان طلا و صحن قدیم و جدید، همه بناها به زیبایی ساخته و آراسته شدهاند. بنا شدن هر کدام از اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی بخشی از معماری دورههای تاریخی حاکم بر ایران را با خود دارد. اهمیت معماری در حرم مطهر، این شغل را به یکی از پرکاربردترین حرفههای مورداستفاده در حرم مطهر رضوی تبدیل کرده است. شغلی که از محمدنایب معمار گرفته تا محمدصادق معمارباشی و علینقی مشهدی و معمار بزرگی چون استاد قوامالدین شیرازی برای بنا شدن هر کدام از اماکن زیبای حرم مطهر به کار گرفته شده است.
شغلی به قدمت صفویه
از ساخت این بنای مطهر چند صد سال میگذرد و خدا میداند اولین خشت آن را چه کسی گذاشته است. عمله و بنا، نقاش، کاشیکار، آینهکار و... همه زیر نظر یک نفر کار میکردند تا صحن و سرا بسازند برای حضرت شمسالشموس(ع). آن یک نفر هم معمارباشی بوده که مهمترین شغل را در حوزه ساخت و تعمیرات حرم مطهر رضوی داشته است.
اسناد تعمیرات و ساختوسازهای حرم مطهر در دورههای مختلف را که بررسی کنیم به سند ۳۲۲۴۴ و ۳۲۳۵۷ میرسیم که قدیمیترین سند موجود در آرشیو مدیریت اسناد سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی درباره شغل معمارباشی است. براساس این اسناد، سابقه این پیشه در حرم مطهر رضوی به دوران صفویه بازمیگردد. به بهانه روز بزرگداشت شیخ بهایی که در تقویم رسمی کشور روز معماری نامگذاری شده، با اعظم نظرکرده، مسئول امور نمایهسازی و مستندسازی اسناد مرکز اسناد آستان قدس رضوی گفتوگو کردیم تا سابقه این پیشه در حرم مطهر و سندهای بهجا مانده از آن را بررسی کنیم.
دومین شغل مهم آستان رضویه
الان هم اگر دقت کنید همینطور است. اینطور که مثلاً نام مهندس یا معمار بر پیشانی یا ورودی یا کتیبنامچه بناها ثبت و ضبط میشود. در حرم مطهر رضوی نیز نام بسیاری از معمارانی که با هنرمندی خود به این بارگاه نور زیبایی بخشیدند، علاوه بر آثار ماندگارشان در اسناد بهجا مانده از دورههای مختلف تاریخ حرم مطهر وجود دارد. دفاتر توجیهات و مقررات، استیفانامچهها، طومارهای تعمیرات، دفاتر اداره و قبضهای وصل، همگی نمونههایی است که در آنها به حضور معماران در ساخت و تعمیر اماکن مختلف حرم مطهر اشاره شده است. براساس این اسناد، معمار بالاترین شغل در انجام تعمیرات و دومین شغل پرکاربرد در مجموعه اسناد آستان قدس رضوی را داشته است. بنا به سلسله مراتبی که مرسوم بوده، معمارباشی در صدر امور قرار داشته و پس از او معمار، نایب معمار، سرکاردار عمارت، بنا و در آخر عمله و فعله قرار داشتند. در آن زمان روال کار به این صورت بوده که شخص معمار وجوهات تعمیرات را تحویل و استیفانامچههای تعمیرات را تأیید میکرده است. البته این در صورتی بوده که کار به صورت برونسپاری نبوده باشد. یعنی اگر استیفانامچه به صورت قرارداد مقاطعهکاری به معمار سرکار دیوان اعلی سپرده میشده، هزینههای آن باید توسط مستوفی سرکار آستانه و متولیباشی تأیید میشده است. اگر هم استیفانامچه آن با معمار آستان قدس منعقد میشده باید سرکاردار عمارات و ناظر کل، آن را تأیید نهایی میکرد. لازم به توضیح است استیفانامچه در واقع سندی است که مطابق آن، قراردادی با معمارباشیان خارج از آستان (معادل پیمانکاری در عصر حاضر) بسته میشده است. این اسناد عموماً مربوط به دوره افشاریهاند و در آن دوره رایج بودهاند. برونسپاری ساخت و تعمیر اماکن به این دلیل بوده است که اغلب این معماران و معمارباشیان نه تنها جزو کارکنان آستان نبودند، بلکه از شهرهای دیگری هم آمده بودند. زمانی که نادر فاتحانه از هند بازگشت، علاوه بر غنایمی مانند اشیای نفیس و جواهرات، گوهرهای دیگری را نیز به خراسان آورد. او یگانههای تمام اصناف هنری از معماران، نجاران و نقاشان گرفته تا خاتمکاران و درودگران را از شهرهایی مثل قم، کاشان و اصفهان به مشهد کوچانید تا بناهایی در حرم مطهر بسازند و با هنرشان آن را آراسته کنند. در این میان، معماران که جزو کارکنان آستان قدس نبودند، در قالب استیفانامچههایی تعمیرات را انجام میدادند. از بررسی تعدادی از اسناد تعمیرات در دوره افشاریه به این نتیجه میرسیم که گچکاری و نقاشی مکانهای مختلف حرم مطهر و مسجد جامع گوهرشاد در قالب استیفانامچههایی به معمارباشیان سرکار آستانه، دیوان اعلی (حکومت مرکزی)، قم و اصفهان واگذار شده است. بعدها این شیوه در دورههای صفویه و قاجاریه کنار گذاشته شد و یا بهندرت انجام میگرفت و معماران و معمارباشیان جزو کارکنان سرکار فیضآثار به شمار میآمدند.
در دفاتر اوارجه مربوط به تعمیرات که هم تعمیرات و هم ساخت و ساز مسجد و اماکن متبرکه را دربرمیگیرد، چگونگی پرداخت اجرت و دستمزدها، خرید مصالح ساختمانی و مکانهای انجام تعمیرات به صورت تفکیک شده و مشخص آمده است. اغلب هزینههای ثبت شده در این دفاتر به صورت مقاطعهکاری به معمارباشیان دیوان اعلی پرداخت شده است. به عنوان نمونه در دفتر اوارجه مربوط به سال ۱۱۵۶ قمری تعمیرات بنایی، گچکاری و نصب سنگهای ازارههای شبستانهای ملاعبادالله و ملاملکعلی و منبر مسجد گوهرشاد به مبلغ ۷۶ نادری و ۸۲۵ دینار به بنّای سرکارآستانه که اغلب با نام استاد محمدباقر در این اسناد شناخته شده، واگذار شده است. اجرت و مصالح به کاربرده شده در مقایسه با دفاتر توجیهات بسیار کمتر بوده و به نظر میرسد بیشتر تعمیرات جزئی و کوتاه مدت در اینگونه اسناد به معماران و استادکاران محول میشده است.
نامهایی که به جا مانده
در آرشیو مدیریت اسناد سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی تعداد ۱۲۶ سند درباره معماری حرم وجود دارد که ۱۶ مورد متعلق به سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۲۱۷ قمری یعنی دوره صفویه و افشاریه، ۱۸مورد مربوط به سالهای ۱۲۱۷ تا ۱۳۴۴ قمری یعنی دوره قاجاریه و ۹۲مورد مربوط به سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۷۴ شمسی یعنی دوره پهلوی به بعد است. قدیمیترین این سندها مربوط به سال ۱۱۵۶ قمری است. این سند که در دوره افشاریه ثبت شده، مربوط به پرداخت مواجب به مأموران خدمت در آستان مقدسه بوده است. در این سند، پرداخت مواجب به شخصی با عنوان معمارباشی سرکار دیوان که در خدمات معماری حرم حضور داشته، ثبت شده است. جدیدترین و آخرین سند هم به سال ۱۳۷۴ شمسی میرسید که مربوط به سازمان عمران و توسعه حریم حرم رضوی و درباره مواردی مرتبط با معماری دارالولایه و صحن جمهوری اسلامی است.
اما تعداد اسناد مربوط به شغل معمار در این مجموعه اسناد بسیار بیشتر است. از میان ۳هزارو۳۶۰ مورد سند مربوط به این پیشه، ۳۴۵ سند به دوره صفوی و افشاری، هزارو۲۳۴ سند به دوره قاجار و بقیه به دوره پهلوی به بعد تعلق دارد.
در بررسی این اسناد از نام بزرگانی چون استاد قوامالدین شیرازی که بگذریم، به نامهای زیادی برمیخوریم که هرکدام در ساخت گوشه گوشه این حرم و بارگاه نقشهای کوچک و بزرگی داشتند. یکی از این افراد، استاد محمدصادق معمارباشی سرکار فیضآثار در دوره قاجاریه است. در سندی متعلق به تعمیرات حرم مطهر در سال ۱۳۰۵ قمری، برات پرداخت مواجب وی به مبلغ ۱۷ تومان نقد و ۷ خروار و ۴۰ من غله از موقوفات مطلقه ثبت شده است. معمار بعدی حرم مطهر رضوی محمدباقر معمار است که نامش در مجموعه اسناد مسجد جامع گوهرشاد در سالهای ۱۰۱۰ – ۱۰۰۸ قمری وجود دارد. همچنین محمد شریف بن عرب، معمار شیرازی نیز که تعمیرات صحن کهنه آستانه مقدسه رضویه در سال ۱۰۵۹ به دست او صورت گرفته، از استادان نامآور معماری بوده است. دیگر معماری که نامش در یکی از مهمترین مکانهای حرم مطهر ثبت شده، استاد علی نقی مشهدی معمار است. نام او در جنب توحیدخانه حرم مطهر زیر آینه بزرگ با این عنوان آمده است: «این ایوان زرافشان رفیع عالی به بنایی استاد علی نقی شاگرد استاد معصوم مشهدی به اتمام رسید».
در کنار معماران
معماران از ابتدا در جایگاه نبودند. روزگاری پیشتر کارگری کردند، بنایی کردند، در کنار معماران پیش از خود شاگردی کردند و آموختند و آموختند تا شدند معمار و معمارباشی. در اسناد بهجا مانده مرتبط با این حوزه، نام افرادی به چشم میخورد که عنوانشان «نایب معمار سرکار» بوده است. این افراد در زمان غیبت معمارباشی و معمار، عهدهدار مسئولیت امور بودند و بر انجام کارها نظارت داشتند و در عین حال برای آینده کسب تجربه میکردند. در سند شماره ۹۱/۲۱۱۶۵ نام حاجی آقا نایب معمار به عنوان یکی از این افراد ثبت شده که در دوره قاجاریه انجام وظیفه میکرده است. دیگر افرادی که در ساخت و ساز حرم مطهر حضور فعال داشتند، بنّاها بودند. این افراد از نظر سلسله مراتب کاری زیردستان معماران محسوب میشدند. بنّاها که به عبارت بهتر کمکدست معماران بودند، همه کارهای ساختمانی و مسکنسازی را انجام میدادند. در کنار آنها، یک بردست، چند عمله، یک ناوهکش و دو مقنی و یک نجار هم کار میکردند. در صفه آرامگاه شیخ حر عاملی در پایین کتیبه، نام یکی از بنّاهای آن دوره یعنی استاد ابراهیم بنّا مشهدی دیده میشود. بنایی سنگهای گنبد حاتم خانی در تاریخ ۱۲۷۱ قمری به دست این استاد بنا صورت گرفته است. این افراد که در کنار سایر افراد شاغل در مجموعه تعمیرات و ساختوسازهای حرم مطهر رضوی نامشان در جایجای این مکان مقدس ثبت و ضبط شده، آثار ماندگاری از خود به جا گذاشتهاند که تا ابد خواهد درخشید.